ما همه راه لب آن دلبر يغما زنيم

شاعر : سنايي غزنوي

شکر او را به بوسه هر شبي يغما زنيمما همه راه لب آن دلبر يغما زنيم
هر شبي راه لب آن دلبر يغما زنيمهم توان از دو لبش شکر زدن يغما وليک
رطل زيبد در چنين حالي اگر صهبا زنيمما چو وامق او چو عذرا ما چو رامين او چو ويس
بوسه وامق‌وار هر دم بر لب عذرا زنيمشخص را مي وار هر شب در بر ويس افگنيم
لب به بوسه گاه عشرت بر لب او ما زنيمبر بخفتن گاه صحبت در بر ما افگند
خوشتر از امروز و دي فردا و پس فردا زنيمخوش بدست امروز و دي با آن نگارين عيش ما
دست در عدل غياث‌الدين والدنيا زنيمگر وصال او به جور از ما ستاند روزگار